شــب نامـــه

حرفها ؛ دلنوشته ها ؛ شعرها ؛ جمله ها و هر چیزی که به دلم بشینه " من ؟ ---> یه دختر از جنس سکوت "

شــب نامـــه

حرفها ؛ دلنوشته ها ؛ شعرها ؛ جمله ها و هر چیزی که به دلم بشینه " من ؟ ---> یه دختر از جنس سکوت "

شــب نامـــه

عشق را در کافهـــــ باید جست
زیر نوری به رنگ کهربا

و سرنوشت را در فنجانی
از قهوهــــــ ترک
باید مصور دید
این روزها عشق را تلخ
میل میکنند

و زندگی را شیرین می بازند
و سیگار را آرمان گرا
پک می زنند

و هر کس
فیلسوف زمان خویش
گشته است
روی صندلی های چوبی

کافهــــــ ای دود گرفته
به چشمان هم خیره می شوند
و عشق

این بی فلسفه ترین
کلمه ی هستی را
تفسیر می کنند

حالم خوش نیست
این روزها
عشق ها تنها
بوی تلخی اسپرسو می دهند...

آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است


جنگل

ردپای باران است

ویرانه

ردپای توفان

من

ردپای توام

همیشه پشت در خانه ات 

تمام می شوم......

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۹:۳۳
setareh m.n

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ


ﺑﺪ ﺧﻂ ﺑﻮﺩ . . .


ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ


عکس و تصویر یه وقتایی هم باید دستت رو بزاری رو شونه بعضیا و بگی: نه .... خوشم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۳
setareh m.n

عکس و تصویر ** اگر میدانستند با تو در رویاهایم تا کجا رفته ام ... حتما



** اگر میدانستند با تو در رویاهایم تا کجا رفته ام ...

حتما "سنگسارم" میکردند! **
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۰
setareh m.n



نویسنده: سانتیا سالگا

استعفا 

بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم. 

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است. 

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم! 

می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم . 

می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم. 

می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم . 

می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند. 

می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم . 

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب و ...

می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

به عدالت،
به صلح،
به فرشتگان،
به باران...


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۶:۱۰
setareh m.n